بهترین
۸ دنباله از بازیهای ویدیویی که به آنها نیازی نداریم

یک ضربالمثل قدیمی میگوید: «یک بار کافی است، دو بار زیاد است، و سه بار سمی است که میتواند انسان را بکشد.» دنبالههای بازیهای ویدیویی، اگرچه در واقع قادر به کشتن کسی، هنوز هم میتواند یک گاز مرگبار تولید کند - یک گاز مجازی، نه کمتر، اما گازی که میتواند به تنهایی یک فرنچایز و هر چیزی را که نسخه اصلی آن با عرق و اشک برای ساختنش ریخته، نابود کند. واقعاً مرز باریکی بین چیزی که سزاوار است یک دنباله، و چیزی که اینطور نیست. مشکل پیدا کردن آن تعادل است.
ناگفته پیداست که صرف نظر از اینکه چه بخواهیم و چه نخواهیم، دنبالهها در هر صورت منتشر خواهند شد. با این اوصاف، اگر مجبور باشیم فقط هشت بازی تقریباً بینقص را انتخاب کنیم که به اعتقاد ما، به عنوان داستانهای مستقل و تکجلوه مناسبتر بودند، صادقانه بگویم، اینها را انتخاب میکردیم.
8. The Last of Us: قسمت 2

ما پایه را لمس کردهایم آخرین ما از قسمت 3 قبل، و چیزهایی که در حالت ایدهآل میخواهیم ببینیم if با این اوصاف، اگر این پایان هرگز اتفاق نمیافتاد، آنقدرها هم دلشکسته نمیشدیم، چرا که نحوهی پایان فصل دوم شاید یکی از بهترین مسیرهایی بود که این فرنچایز میتوانست در پیش بگیرد. مطمئناً، فضای زیادی برای مانور باقی میگذاشت، اما این واقعیت که به بازیکنان اجازه میداد جنبهها و نتیجهگیریهای خاصی را تفسیر کنند، تا حدودی آن را به یک پایان قدرتمند تبدیل کرده بود.
7. The Witcher 3: Wild Hunt

یکی از بهترین تصمیماتی که CD Projekt Red میتوانست پس از ... بگیرد عنوان The Witcher 3: Wild Hunt در قرار بود راه برای چند بسته الحاقی باز شود، و نه مثلاً یک دنباله کامل. از آنجایی که سومین قسمت از این سهگانه، به قوس داستانی گرالت پایان داد و همچنین تمام جنبههای طرح داستان و افسانههای آن را تکمیل کرد، منطقی نبود که دوباره فتیله را روشن کنیم و شخصیتهای دیگر را برگردانیم. مطمئناً یک اسپینآف خواهد بود - اما تا آنجا که به گرالت ریویایی مربوط میشود، آن کتاب از آن زمان بسته شده است.
۶. اثر جرمی: آندرومدا

بازی Mass Effect همیشه به عنوان یک سهگانه مناسبتر بود، نه یک مجمعالجزایر کامل از اسپینآفها و افزونههای ناخواسته. البته نه اینکه این موضوع مانع از آن شود که بایوور شانس خود را امتحان کند، چه با بازیهای سال ۲۰۱۷ بازی Mass Effect: آندرومدا مداخلهای برای برهم زدن تعادل کاملی که قبلاً به آن دست یافته بود. میتوان با اطمینان گفت که توسعهدهندگان از اشتباهات خود پس از دریافت بازخوردهای نه چندان مثبت در مقیاس جهانی برای نسخه چهارم درس گرفتند. اگر این چیزی است که میتوان گفت، میتوانیم با اطمینان بگوییم که احتمالاً به این زودیها نسخه پنجمی ساخته نخواهد شد. به همین خوبی - چون صادقانه بگویم، نیازی به آن نیست.
5. یک داستان طاعون: Requiem

در صورتی که این مجموعه اکشن-ماجراجویی دو قسمتی را از دست دادهاید، داستان طاعون، پس فقط این را بدان: همه چیز به طور کامل تمام شد. خب، نه کاملاً، اما آنقدر خوب بود که هر گره کوری را بسته شده بداند. بهترین پایان دادن به مجموعهای از احساسات مختلف، اما مناسب به نظر میرسید، و کار فوقالعادهای در به پایان رساندن قوس داستانی هر شخصیت انجام داد و هیچ دلیل واضحی برای ادامه دادن آنها باقی نگذاشت. و بنابراین، در حالی که یک بازی سوم در این مجموعه نخواهد بود... وحشتناک به هر حال، کمی غیرضروری و نامناسب به نظر میرسد.
4. LA Noire

به اندازه یک بازسازی از فرنچایز، مکمل آن است LA موی منصفانه است که بگوییم، تا جایی که به دنبالههای احتمالی مربوط میشود، این بازی به دنبال تمدید نیست. و انصافاً، اگر قرار بود دنباله ای ساخته شود، احتمالاً راکاستار گیمز تا الان آن را اعلام میکرد، که البته ما را به این باور میرساند که خود این مجموعه با ... به پایان رسید. پروندههای واقعیت مجازی افزونهای که چند سال پیش منتشر شد. با این حال، داستان کول فلپس (نشان ۱۲۴۷!) آنقدر خوب تمام شد که اصلاً منطقی نیست که به خاطر چند جنایت حل نشدهی دیگر، دوباره شعلهی قدیمی را روشن کنیم.
۲. کینگدام هارتس ۳

پادشاهی قلب 4 در حال حاضر در مسیر است، بنابراین هیچ فایدهای ندارد که سعی کنیم جلوی برخورد آن قطار باری ناخواسته به ایستگاه بعدی را بگیریم. با این حال، امیدواریم که پس از دو دهه تلاش برای حل کردن این داستان بیش از حد پیچیده، اسکوئر انیکس بالاخره همه چیز را در چهارمین قسمت اصلی به پایان برساند. چون بیایید با آن روبرو شویم - هیچ کس نمیداند در آنجا چه میگذرد قلبهای پادشاهی، و به دلیل تغییر مداوم نویسندگان، کارکنان Square هم همینطور، جالب اینجاست که هر اتفاقی بیفتد، ما برای آن دعا میکنیم. پادشاهی قلب 5 به هیچ وجه در مرحله پیش تولید نیست، چون راستش را بخواهید، ذهن ما احتمالاً نمیتواند آن را تحمل کند.
۵. ولفنشتاین: یانگبلاد

ولفنشتاین، به عنوان یک بازی دونفره، فوقالعاده است - تا جایی که ایده تجربه بازی سوم به عنوان یک هوس به نظر میرسد. این یک اسپینآف نه چندان بینقص است، یانگبلاد، از طرف دیگر، به لطف طراحی نسبتاً کسلکننده و سیستم پیشرفت قابل پیشبینیاش، چیزی نیست که بخواهیم ادامه دهیم. البته، میتوانیم ببینیم که توسعهدهندگان چه هدفی را دنبال میکردند، اما این [سیستم/نقشه] مناسب نبود، و اگر چیزی وجود داشته باشد، کم و بیش یک کپی مستقیم از [سیستم/نقشه] بود. مرز 3، اما با تُنهای بسیار تیرهتر. اشکالی نداشت-حرکت بازی؟ بله. آیا ارزش یک دنباله را دارد؟ نه در یک میلیون سال آینده.
۱. کوانتیک دریم

فقط کوانتیک دریم، به طور کلی. حقیقت این است که این توسعهدهندهی داستاندوست هیچ دلیلی برای بازگشت به هیچ یک از پروژههای گذشتهاش ندارد، عمدتاً به این دلیل که، خب، دیگر چیزی برای آنها باقی نمانده است. و در نهایت، هر بازی سعی کرده است که تقریباً هر پایان نامشخصی را قبل از رسیدن به اوج داستان به پایان برساند، حتی اگر شده برای جلوگیری از غافلگیریهای ناخواسته پس از تیتراژ. بنابراین، اگر اتفاقی به چیزی برخوردیم که حتی از راه دور شبیه به آن باشد، باران شدید ۲، فراتر از دو روح ۲، or Detroit: Become Human 2 — در آن صورت ما به شدت ناامید خواهیم شد. فقط این کار را نکن، QD.
خب، نظر شما چیست؟ آیا دنبالهای وجود دارد که بخواهید ببینید؟ نظرات خود را در شبکههای اجتماعی ما با ما در میان بگذارید. اینجا کلیک نمایید.











