بررسی
بررسی کالبدشکافی (ایکسباکس سری ایکس، اس و پلیاستیشن ۵)

اگر بگویم نیازی به تسلیم شدن در برابر آن میل اولیه احساس نکردهام، دروغ گفتهام. میخواهم قبل از اینکه روشناییهای روز را از دنیای دیجیتال بیرون بریزم. خوشبختانه برای علاقهمندان مشتاق تخریب مثل من، خروجیای وجود دارد که میتواند همان میلها را فرو بنشاند - نوعی فضای امن، که به چنین پرخاشگری بیفکری اجازه میدهد تا مرتباً از کنترل خارج شود - و به آن میگویند تخریب. و پسر، چه راهی بهتر از این برای گذراندن فصل قبل از تعطیلات وجود دارد که مناظر وکسلمانند را با پتک و تفنگ ساچمهای نابود کنید؟ این دستورالعمل کاملی برای فاجعه است، و من صادقانه نمیتوانم خوشحالتر از این باشم که حدود دوازده ساعت را صرف سرفه کردن چنین راه حلهایی برای فرو نشاندن هوس کشتار جمعی کنم. به همین دلیل، میگویم، متشکرم، آزمایشگاههای تاکسیدو.
یکی دو روز از اولین باری که آن چکش و اسکنه را در مشتم محکم کردم و با آن قلعههای کاغذی شروع به ساختن کردم، میگذرد و بنابراین، در ذهنم، احساس میکنم که دیگر آن میل و اشتیاق زنده و فعال نیست. سوال این است که آیا آن موقعیت پاره وقت را در لحظه مناسب رها کردم، یا میتوانستم بقیه سال را با خوشحالی صرف منفجر کردن پایههای خانههای باشکوه با نارنجکهای دستی کنم؟ بیایید در موردش صحبت کنیم.
درب ظرف را باز کنید

برای اینکه تصور واضحتری از آن داشته باشید چه چیزی را پاره می کند خلاصه اینکه، این بازی یک بازی تیراندازی اول شخص مبتنی بر فیزیک است - یک نمایش وکسل شگفتانگیز که در آن از یک مکان به مکان دیگر میپرید و اساساً تکهها را به قطعات ریز تبدیل میکنید، در حالی که با زمان و مقدار مشخصی از پیچ و خمهای محیطی کار میکنید. مطمئناً روی کاغذ ساده به نظر میرسد - و همینطور هم هست. isحقیقت این است که، دقیقاً همین موضوع بود که مرا به سمت ... جذب کرد. پارگی: خودش را به چیزی که نبود، شبیه نکرد؛ یک مفهوم اولیه ارائه داد و با آن پیش رفت، حتی به قیمت از دست دادن هرگونه داستان واقعی و تأملبرانگیز یا ایدههای انقلابی. نقشههای تخریبپذیر و مواد منفجره داشت - و این، به همان سادگی، دقیقاً همان چیزی بود که تیم سازنده قصد داشت در یک کمپین شگفتانگیز و غنی بگنجاند. و با در نظر گرفتن همه جوانب، این ایده جواب داد.
هدف از تارداون به همین سادگی است: یک مکان کلیدی را تجزیه و تحلیل کنید و تمام تلاش خود را بکنید تا به هر وسیلهای که لازم است، جهنم را برپا کنید و در عین حال برای پشت سر گذاشتن یک تایمر تلاش کنید. در طول هر دور، باید یک شیء خاص را پیدا کنید - کالایی که پس از جمعآوری، به سرویسهای اورژانس هشدار میدهد و یک تایمر شمارش معکوس یک دقیقهای را به شما نشان میدهد، پس از آن باید از بقایای نقشه شکسته برای فرار به سمت تپهها استفاده کنید. بنابراین، کمی شبیه روز پرداخت حقوق — فقط بدون متخصصان لگد زدن به وسایل نقلیه عمومی و دوربینهای مداربسته برای ثبت تمام تخلفات شما.
سلاحها و ابزارها در تارداون به شکل آبنباتهای مخلوطشونده در یک فروشگاه شیرینیفروشی در میآیند - آنها به وفور یافت میشوند و همه از نظر اندازه و پیچیدگی متنوع هستند. از چکش گرفته تا مواد منفجره، از سلاح گرم گرفته تا بولدوزر، خود بازی هیچ کمبودی از نظر مهمات قابل استفاده ندارد، به این معنی که میتوانید بدون هیچ مشکلی به گشت و گذار بپردازید. واقعی مشکلات یا معایب. مرتب.
کار تخریب آسان است

خبر خوب این است ، تارداون خیلی هم سخت نیست. اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، همه چیز نسبتاً سرراست است و به بخشهای نسبتاً آسانی تقسیم شده است. برای شروع، باید در نقشه حرکت کنید، که اساساً نگاهی اجمالی به صخرهها و شکافهای منطقه به شما میدهد. پس از آن، باید مجموعهای از ابزارها را تهیه کنید - وسایلی که میتوانید با آنها دیوارها را سوراخ کنید یا ساختمانها و سازههای اطراف را سرنگون کنید. پس از آن، فقط کافی است هدف خود را تضمین کنید و به سمت خروج فرار کنید. قبل از 5-0 آمده تا به عادتهای غیرقانونی شما پایان دهد.
همانطور که می ایستد، تارداون با یک کمپین ۴۰ مرحلهای قوی عرضه میشود - داستانی که در آن هر مکان با سه نوع چالش همراه است. به طور خلاصه، Fetch وجود دارد که شما را موظف میکند مقدار مشخصی از اقلام را بدزدید و با وسیله نقلیه خود فرار کنید؛ Hunted که هدف مشابهی را برای شما فراهم میکند، اما با تهدید تعقیب شدن توسط تعدادی دشمن، شامل یک هلیکوپتر جنگی؛ و Mayhem که به شما این فرصت را میدهد تا در مدت زمان مشخصی، تا حد امکان چیزهای شکستنی را آزاد کنید. در کل، اینجا چیزهای زیادی برای کار کردن وجود دارد و به لطف طراحی تخریبپذیر بازی، ارزش تکرارپذیری بیش از حدی دارد که شما را برای ضربه زدن دوباره با پتک به عقب برگرداند. واقعاً نمیتوان از این بابت شکایتی داشت.
علاوه بر تمام حالتهای اصلی، یک حالت سندباکس نیز وجود دارد - یک فضای باز که در آن مادهای تولید شده توسط کاربر به شما امکان میدهند واقعا قایق را بیرون بکشید و با انواع سلاحها و ابزارها، از جمله جتپکها و مینیگانها، خلاقیت به خرج دهید. بنابراین، دوباره، تا جایی که به محتوا مربوط میشود، تارداون با توجه به تعداد ویژگیهایی که هر منطقه از بازی دارد، دقیقاً کمبودی ندارد، و از نظر ارزش تکرار هم چیزی کم ندارد.
اکنون که ارزش پخش مجدد

تا آنجا که واقعی گیمپلی بازی به این صورت است که بخش عمدهی وقت شما صرف برنامهریزی حمله یا فشردن دکمهها برای ایجاد هرج و مرج و با کمی شانس، ایجاد چند مانع کوچک برای تعقیبکنندگان فعالتان میشود. و در حالی که اهداف تقریباً یکسان باقی میمانند، من شخصاً متوجه شدم که نقشهها، که هر کدام به نوبهی خود منحصر به فرد هستند، چیزی بودند که این تجربه را خاطرهانگیزتر کردند. مطمئناً همه چیز قابل پیشبینی بود - اما این هرگز مانع من نشد. میخواهم برای رفتن به مرحله بعدی و انجام دوباره همه کارها.
البته، اگر به خاطر انبوه چالشها و حالتهای اضافی در هر فصل نبود، احتمالاً بخش عمدهای از بخش داستانی را در چند ساعت کمتر تمام میکردم. اما به دلیل حجم زیاد وظایف و فعالیتهای فوق برنامه، متوجه شدم که حتی وقتی با موفقیت درجهام را کسب کردم، هنوز چیزهای زیادی برای برگشتن و انجام دادن دارم. و بنابراین، در حالی که همه اهداف تقریباً یک نکته هستند، بازی مطمئناً ارزش تکرار بالایی دارد - ویژگیای که در این روزگار اهمیت زیادی دارد.
خوشبختانه، تارداون البته، این همه باگ هم برای بررسی ندارد. البته، یک اشکال عجیب و غریب در ماتریس وجود دارد که اغلب از یک بازی که از فیزیک عروسکی و مکانیک تخریبپذیر استفاده میکند، انتظار میرود، اما در بیشتر موارد، جای نگرانی زیادی وجود ندارد. به علاوه، از تجربه خودم، متوجه شدم که حتی وقتی چیزها خطا انگار کمی داشتند از مسیر منحرف میشدند، چیز زیادی نبود که نگرانش باشم. در بیشتر موارد، هر ابر و مشکلی، یک روزنه امید هم داشت، و اگر قرار بود چیزی از آن یاد بگیرم، به اینجا آمده بودم. تارداون — این است که نکات مثبت آشکارا رایج بودند.
حکم

با وجود سبک هنری ساده و طراحی گیمپلی ابتداییاش، تارداون در واقع یک بازی تیراندازی اول شخص سندباکس سرگرمکننده است. همچنین ضخیم به اندازهای که میتوان دهها ساعت محتوای باکیفیت تولید کرد، که باعث میشود قیمت نسبتاً پایین آن جذابتر به نظر برسد. و بنابراین، اگر مجبور باشم به این سوال پاسخ دهم که آیا ارزش وقت گذاشتن را دارد یا نه، باید بگویم بله - هزار بار، بله با این حال، از آنجایی که بازی در بخش چند نفره کمبودهایی دارد، توصیه آن به هر کسی که به دنبال یک تجربه همکاری شلوغ و پر هرج و مرج از راحتی خانه خود است، کمی دشوار است. واقعاً تاب و میدان.
از نظر فنی، چیز زیادی برای گفتن وجود ندارد. در هر صورت، همه چیز تا حد قابل توجهی خوب عمل میکند و فقط در مواقع خاص، چه از نظر بصری و چه از نظر مکانیکی، واقعاً عقب میماند. با این حال، این نکات لزوماً به معنای پایان کار نیستند، زیرا مطمئناً چند راه حل سریع آنها را در کمترین زمان ممکن برطرف میکند. بنابراین، دوباره، در حالی که ... هستند چند حشره برای از بین بردن وجود دارد، اما نمیتوان گفت که چند ضربه سریع با پتک قدیمی هم نمیتواند آنها را به طور کامل از بین ببرد.
برای پاسخ به این سوال، آیا تارداون ارزش بازی کردن داره؟ خلاصه، بله، ارزشش رو داره -- به خصوص اگر روی ایدهی ایجاد انفجارهای کوتاه و پر هرج و مرج در یک محیط وکسل چندین بار تمرکز کردهاید، مطمئناً این پیچیدهترین مفهوم دنیا نیست، اما مطمئناً مواد اولیهی کافی را برای رفع برخی از مشکلات و در نهایت احساس رضایت عجیب و غریب در اختیار شما قرار میدهد. و در نهایت، مگر بازیهای ویدیویی همین نیستند؟
بررسی کالبدشکافی (ایکسباکس سری ایکس، اس و پلیاستیشن ۵)
یکی به چومباوامبا زنگ بزنه!
تارداون دقیقاً چرخ را از نو اختراع نمیکند، اما مطمئناً زحمت زیادی میکشد تا آن را خیلی سریعتر بچرخاند. ساده، جذاب و در تمام جاهای درست به طرز مضحکی سرگرمکننده است - و من به شخصه بیصبرانه منتظرم که دوباره با پتک همه چیز را خراب کنم.



