بررسی
نقد و بررسی بازی Indiana Jones and the Great Circle (پلیاستیشن ۵، ایکسباکس سری X/S و رایانههای شخصی)

این یک روند ناامیدکننده برای آخرین بازیها و فیلمهای منتشر شده از مجموعه ایندیانا جونز بوده است. اما نه با ایندیانا جونز و دایره بزرگبرای یک بار هم که شده، میتوانیم در لذت شلاقِ کوبندهی ایندی به اصیلترین و وفادارترین شیوههایی که به یاد داریم، غرق شویم. در واقع، بازی با سکانس معروف غلتاندن تختهسنگ در ... شروع میشود. اظهارات را فراموش کرده ارک، خود را بین وقایع موجود در ... قرار داده است اظهارات را فراموش کرده ارک (1981) و ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی (1989).
از همان ابتدا، به راحتی میتوان فهمید که MachineGames چقدر به این فرنچایز علاقه دارد، چقدر به هریسون فورد و همان جوهرهای که ما را به چنین طرفداران متعصب گنجیابی تبدیل کرده، احترام میگذارند. هم توسعهدهنده و هم گیمرها اهداف مشترکی دارند: اینکه فرنچایز را به شکوه سابقش بازگردانند، به گونهای که حتی اگر ایندیانا جونز و دایره بزرگ جایی شود که با شلاق چرمی خداحافظی کنیم، همه راضی خواهیم بود.
اینکه آیا دنباله آن را خواهیم دید یا نه، به این بستگی دارد. ایندیانا جونز و دایره بزرگ برای زمانی که بالاخره روز عرضه فرا میرسد و شما تصمیم میگیرید که آیا خودتان بازی را امتحان کنید یا نه، نقد و بررسی انجام دهید.
در یک نگاه

بازیهای خیلی کمی هستند که بتوانند به اندازهی تبلیغاتشان خوب عمل کنند. و مطمئناً، دایره بزرگ همیشه دقیق نیست؛ مشکل توپهای زیادی است که سعی میکند همزمان با هم بازی کند. گاهی اوقات با انتخابهای طراحی مشکوک و صادقانه بگویم، سوالبرانگیز مواجه میشوید. هوش مصنوعی میتواند متناقض و گاهی اوقات، کاملاً احمقانه باشد. علاوه بر این، ظاهراً مشخص شده است که گیمپلی چقدر سرراست است. این نوع بازی نیست که بخواهید مغزتان را با آن خسته کنید.
بله، حتی با معماها. هدف بازی این نیست که شما را با پیچیدگی و منحنیهای یادگیری دشوار شکنجه دهد. و برای برخی از گیمرها، ممکن است دقیقاً همان چیزی باشد که برای لذت بردن از گشت و گذار در سراسر جهان نیاز دارند. با این حال، در تمام اتفاقات ناگوار آن، به سختی میتوان آن را با لذت سالمی که در پایان بازی تجربه میکنید، مقایسه کرد. و حتی در آن صورت، وسوسه خواهید شد که دوباره به سراغ ماموریتهای فرعی و رازهایی بروید که ممکن است از دست داده باشید.
دایره بزرگ

به طور خلاصه، داستانِ ایندیانا جونز و دایره بزرگ یک معمای حل کردنی است. شما در کالج مارشال شروع میکنید، جایی که ایندیانا جونز او به عنوان استاد باستانشناسی کار میکند. با این حال، همانطور که او نقل قول معروفی دارد: «اگر میخواهید باستانشناس خوبی باشید، باید از کتابخانه بیرون بیایید!» ما خیلی زود خود را درگیر یک راز تاریخی دیگر میبینیم. داستان که در سال ۱۹۳۷ اتفاق میافتد، با سرقت یک شیء باستانی مرموز در کالج مارشال آغاز میشود. ایندیانا جونز برای تحقیق به شهر واتیکان سفر میکند، اما در آنجا دایره بزرگ (Great Circle) را کشف میکند.
دایره بزرگ، همترازی مکانهای مختلف در سراسر جهان است. این دایره ممکن است حاوی انرژی مخربی باشد که گروهی از نازیهای تشنه قدرت، ایتالیای فاشیست و امپراتوری ژاپن قصد دارند از آن برای به دست آوردن برتری در جنگ جهانی دوم پیش رو استفاده کنند. همه اینها شبکهای از روایتهای پیچیده است که شما را به مسیری بسیار نیروبخش هدایت میکند. به زودی، شما به سبک ایندیانا جونز، به پرو، شانگهای در چین، کنتیکت، معابد سوخوتای در تایلند، هیمالیای برفی و اهرام مصر سفر خواهید کرد.
رفیق بالا

از نظر شخصیتپردازی، MachineGames کار فوقالعادهای در گردآوری بازیگران توانمند و شایسته برای تقریباً تمام نقشهای مهم انجام داده است. حتی ایندیانا جونز با صداپیشگی تروی بیکر نیز چنان وفادارانه به تصویر کشیده شده است که به اندازه هریسون فورد جوان جذاب و اغلب عجیب و غریب به نظر میرسد. در همین حال، شما اغلب یک همراه، جینا لومباردی (الساندرا ماستروناردی)، دارید که میتوانید ایدههایتان را با او در میان بگذارید و گاهی اوقات تا حد قابل توجهی با او لاس بزنید. او یک خبرنگار تحقیقی است که در عین حال که از ایندیانا جونز حمایت میکند، همچنان برای گوش دادن جذاب است.
اما این بازی اِمِریش واس (ماریوس گاوریلیس) است که گاهی اوقات میتواند آنقدر خوب باشد که توجه را از ایندیانا سلب کند. او آنقدر بد و نفرتانگیز است که به راحتی میتوان از او متنفر شد، به بهترین شکلی که یک شخصیت شرور میتواند رذالت را در شما برانگیزد. واس و تقریباً تمام شخصیتهای شرور دیگری که با آنها برخورد میکنید، نقش خود را به کمال و به شیوهای صادقانه و اصیل بازی میکنند، تقریباً همیشه آنها را باورپذیر میبینید.
البته بازی بینقص بازیگران با طراحی شخصیتها و صدای تأثیرگذار پشتیبانی میشود. در حالی که برخی از انیمیشنها میتوانند مشکلساز باشند، موسیقی متن با ریتمهای فراگیر، گرههای سست را محکم میکند و شما اغلب در اتمسفر بازی غرق میشوید.
محیط همه چیز است

حالا که صحبت از حال و هوا شد، خدایا، قدم زدن در میان معابد و مقبرههای باستانی حس خیلی خوبی دارد. ایندیانا جونز و دایره بزرگبه خصوص، جزئیات و پیچیدگیهای مکانهایی که بازدید میکنید با دقت بسیار زیادی طراحی شدهاند. در مورد مینیدنیاهای بازی که کاوش میکنید، با حال و هوای قدیمیشان، چیزی قدیمی وجود دارد. با این حال، طراحی رترو هرگز قدیمی به نظر نمیرسد، به خصوص با ردیابی پرتو خیرهکننده و سایههای شدید که غوطهوری بیشتری را به بازی اضافه میکنند.
محیط همه چیز است؛ به جای اینکه مکملی برای تجربه بازی شما باشد، شما را کاملاً در چیزی غرق میکند که انگار در حال انجام یک فیلم ایندیانا جونز هستید. در حالی که در بازیهای دیگر ممکن است برجسته کردن محیط به عنوان بهترین بخش بازی کمی آزاردهنده باشد، در ایندیانا جونز و دایره بزرگ، نتیجهی معکوس میدهد. دلیلش این است که بقیهی گیمپلی، که کمی بعد در موردش صحبت خواهیم کرد، حس یک افزونه به یک بازی از قبل کامل را دارد.
اینطور به نظر میرسد که هدف از دایره بزرگ این است که شور و شوق خود را برای پرتاب کردن خود به پایین مقبرههای کلاستروفوبیک و تاب خوردن در میان گودالهای بیانتهای نسبتاً وحشتناک دوباره زنده کنید. به عبارت ساده، این مانند پخش یک فیلم است؛ و از این نظر، MachineGames هم در داستان و هم در جهانسازی عالی عمل میکند.
دستهای کثیف

اما اگر اینجا هستی که مهمات را روی دشمنان خالی کنی و به پادشاه نبرد لاف بزنی، ایندیانا جونز و دایره بزرگ ممکن است ناامیدکننده باشد. به عنوان یک باستانشناس، تمرکز ایندی همیشه بر روی جستجوی گنج بوده است. اگرچه این به این معنی است که احتمالاً با افراد بد برخورد خواهید کرد، اما به طور خاص بهترین تجهیزات و سلاحها را برای از بین بردن آنها نخواهید داشت. به علاوه، بازی در درجه اول بر مخفیکاری تمرکز دارد و هیجانانگیزترین نبرد آن، مشت زدن به صورت دشمنان احتمالاً دو یا سه بار، قبل از ادامه جستجوی گنج است.
بنابراین این بدان معناست که شما اغلب انتخاب میکنید که با قوز کردن از کنار نگهبانان عبور کنید، مخفیانه پشت سرشان بروید و آنها را یکی یکی از پا درآورید یا با آنها درگیر شوید. قوز کردن در پشت نگهبانان به نظر سادهترین راه حل است، زیرا اغلب هوش مصنوعی دشمن به شما اجازه میدهد تا از میان اکثر مناطق تحت کنترل دشمن عبور کنید. با این حال، جدای از شوخی، میتوانید کل بازی را مخفیانه بازی کنید و به ندرت مجبور شوید در یک مبارزه دستان خود را بالا ببرید.
دزدکی حرکت کردن پشت سر دشمنان به دلیل راههای مختلفی که میتوانید آنها را از پا درآورید، سرگرمکنندهترین بخش است. قبل از مشت زدن به صورتشان، ضربهای محکم به شانهشان بزنید. و صدای مشت زدن همراه با آن آنقدر دلنشین است که دلتان میخواهد هر فرصتی که گیرتان میآید، به دشمنان مشت بزنید.
شلاق زدن

میتوانید وسایل نزدیک مثل شمشیر، اه، یا چیزهای دیگر را بردارید و با آنها به دشمنان ضربه بزنید. وسایل، چون میتوانند هر چیزی باشند: بطری، ماهیتابه، گیتار، بیل و غیره. اما به خاطر داشته باشید چیزهایی که برمیدارید به راحتی میشکنند. بنابراین، همیشه باید یک نقشه پشتیبان برای مواقعی که دشمنان بیشتری هجوم میآورند، داشته باشید، و اینجاست که شلاق چرمی شما به کار میآید. میتوانید شلاق را برای گرفتن پاهای دشمنان و سرنگون کردن آنها بیندازید. میتوانید شلاق را دور گردن دشمن بیندازید و آنها را برای یک ضربه مشت نهایی بکشید. یا میتوانید از شلاق برای بیهوش کردن دشمنان یا از دست دادن سلاحهایشان استفاده کنید. با وجود تمام کاربردهای شلاق، هرگز به اندازه ضربه هیجانانگیز ایندیاناپولیس نمادین به نظر نمیرسد.
خب، آخرین گزینه برای درگیر شدن با دشمنان در یک نبرد مسلحانه، اصلاً مناسب نیست. مثلاً تپانچه شما به طرز عجیبی ضعیف است، خیلی ضعیفتر از کشتن دشمنان با یک تیر. مهمات هم کاملاً محدود است، هرچند میتوانید تپانچه را بچرخانید و از قنداق آن برای کوبیدن سر دشمنان استفاده کنید. راههای بیشتری برای درگیر شدن با دشمنان وجود دارد؛ منظورم راههای استراتژیک، مثل هل دادن دشمنان از لبهها است. یا راه خلاقانهتر، قرار گرفتن پشت یک نردبان و شلیک کردن به دشمنان یکی یکی وقتی از نردبان بالا میآیند.
حوادث ناگوار

وقتی موقعیت شما لو میرود، رفتار دشمنان ساختار عجیبی دارد. از یک زاویه میبینید که به سمت شما هجوم میآورند و در نتیجه، مقابله با آنها برایتان آسانتر میشود. فکر میکنید باهوشتر هستند، شاید خودشان را در کنار تکتیراندازها مستقر کنند و بعضیها هم مخفیانه پشت سر شما حرکت کنند، اما نه. همچنین، اینکه دشمنان چطور ترجیح میدهند به جای اسلحههایشان که به غلاف بستهاند، از مشتهایشان استفاده کنند، تقریباً خندهدار است، فکر میکنم.
ببینید، مسئله این است که در ... اتفاقات ناگواری رخ میدهد. ایندیانا جونز و دایره بزرگ... مانند بخشهای بالا رفتن از دیوار در حالت سهبعدی که میتوانند مشکلساز باشند. و معماها میتوانند ناهماهنگ باشند. رمزگشایی برخی از آنها واقعاً سرگرمکننده است و واقعاً باعث میشود احساس کنید یک نابغه هستید. با این حال، برخی دیگر صرفاً ناامیدکننده یا کاملاً واضح هستند.
حکم

در نهایت، مزایای [این کار] را ببینید ایندیانا جونز و دایره بزرگ از معایب به مراتب بیشتر پیشی بگیرید. برای طرفداران این مجموعه، هر چیزی که انتظار دارید آنجاست: کلاه فدورا، ژاکت چرمی، شلاق چرمی، مناظر نفسگیر و موارد دیگر. همه اینها به روشهای جذابی، چه از طریق دیالوگ و چه از طریق سکانسهای اکشن، در داستان و گیمپلی ادغام شدهاند. مکانها مطمئناً با توجه دقیق به جزئیات و بافتهای خیرهکننده، شگفتانگیز به نظر میرسند. همین امر در مورد داستانی که به راحتی یک نسخه پرفروش از مجموعه ایندیانا جونز را شکست میدهد، نیز صدق میکند.
با این اوصاف، با مشکلاتی مواجه خواهید شد. برخی ویژگیهای مشکلدار اینجا و آنجا. برخی ناسازگاریها با هوش مصنوعی و معماها. همه «برخی» سطوح از اتفاقات ناگوار که هرگز آنقدر آزاردهنده نمیشوند که از تجربه کلی بکاهند، و این تمام چیزی است که اهمیت دارد.
نقد و بررسی بازی Indiana Jones and the Great Circle (پلیاستیشن ۵، ایکسباکس سری X/S و رایانههای شخصی)
ثروت و افتخار، دوست
اینجاست و بینقص است. خب، بینقص نیست چون ممکن است چند مشکل جزئی داشته باشید. با این حال، هیچکدام از مشکلات آنقدر بزرگ نیستند که از میزان رضایتبخش بودن آن بکاهند. ایندیانا جونز و دایره بزرگ احساس. شما واقعاً احساس میکنید که ثروت و افتخار در درونتان موج میزند، در حالی که با سرعت به دنبال یک شیء دزدیده شده میدوید. دشمنان زیادی سر راهتان قرار میگیرند. اما با شلاق چرمیتان، هیچ چیز نمیتواند مانع شما از لذت بردن از هر قطره از ماجراجویی پیش رو شود.











