بهترین
5 تا از دیوانهوارترین بازیهای ویدیویی تیراندازی اول شخص که تا به حال ساخته شدهاند

آیا تا به حال شده که ناگهان هوس کنید داستانی از پیش تعیینشده را کنار بگذارید و چیزی بیشتر، مثلاً، به دست آورید؟ گلوله خورده؟ فرض کنید چهارده ساعت را صرف کاوش در شهری تاریخی کردهاید که مملو از افسانههای غنی و گلچینهایی از داستانهای پشت پرده و رویدادهای جهانی است. البته که از تک تک لحظات لذت بردهاید، اما قطعاً آن حس آشنا را در پشت گردنتان حس میکنید. حسی که فقط باعث میشود بخواهید، نمیدانم، چیزی شلیک کن... فرض کنید، در یک بازی تیراندازی اول شخص، شاید?
همه ما در گذشته میل به تغییر دنیا را احساس کردهایم، درست همانطور که از تغییر ناگهانی سرعت هنگام پوشیدن کفشهای جدید لذت بردهایم. و بازیهای تیراندازی اول شخص واقعاً راهی فوقالعاده برای تخلیه انرژی برای مدت کوتاهی هستند، حتی اگر فقط یک توقف موقت قبل از بازگشت به مسیر اصلی فتح باشند. فقط این پنج بازی تیراندازی دیوانهوار را در نظر بگیرید. آنها به هیچ وجه به شکل یا فرم خاصی نیاز ندارند، یا حتی همه آنها را نمیخواهند. که نواختنشان دشوار است. اما با این حال، پر از دیوانگی، انفجار و کلی گلوله هستند. دقیقاً همان چیزی که دکتر دستور داده بود.
5. طوفان گلوله
Bulletstorm تقریباً ترکیبی ایدهآل از مبارزات سریع و داستانسرایی آسان است، و شاید کمی طراحی شخصیت جذاب هم بین این دو وجود داشته باشد. البته، به طور خلاصه، is اساساً همان دیوانگی دکمهزنی آزادانهی شما به همراه چند ویژگی عجیب و غریب دیگر. با این حال، درون آن پیچ و خم، یک بازی فوقالعاده با پیچ و خمهای بیشتر از بازی تیراندازی استاندارد شما قرار دارد.
با بازی در نقش گریسون هانت، یک دزد دریایی جنگطلب با عطش گوشت، گلوله و مشتی انتقام، هدف نهایی شما یافتن فرمانده سابقتان است که به خاطر استفاده از شما و گروهتان به عنوان مهرههایی برای جنایات علیه بشریت شناخته میشود. با این حال، برای رسیدن به قله و پایان دادن به فساد افسارگسیختهای که از فرمانده سابق و شهرک پرچمدارش سرچشمه میگیرد، ابتدا باید از میان ارتشهای عجیب و غریب و شگفتانگیز انساننماهای بین کهکشانی عبور کنید. میدانید؟ - همانطور که شما انجام می دهید.
۴. خشم
امثال Borderlands را با مجموعهای از عناصر DOOM ترکیب کنید، و به فرضیه اولیه RAGE میرسید، یک بازی تیراندازی دیوانهوار با تمام زرق و برقهایی که میتواند به اندازه سایر بازیهای هم خانوادهاش در این ژانر بالا برود. و از آنجایی که در هنگام عرضه روی چندین دیسک پخش شده بود، تقریباً اقیانوسی از اکشن انفجاری را در کف دست خود داشتید که همه آنها در انبوهی از ماموریتها و فعالیتهای فشرده تزئین شده بودند.
در حالی که RAGE پس از انتشار دومین نسخه خود، افت شدیدی را تجربه کرد، نسخه اصلی همچنان جایگاه نسبتاً خوبی در بین بهترین بازیهای تیراندازی اول شخص تاریخ داشت. و دلیل خوبی هم برای این موضوع وجود داشت. بازی در کل بینقص بود. ماموریتها وحشی و فراوان بودند، مبارزات کاملاً اعتیادآور و با ریتم خوبی پیش میرفتند و تقریباً هر عنصری که در آن گنجانده شده بود، به نحوی با تمام معیارهای مناسبی که انتظار میرود در یک چک لیست تیراندازی اول شخص وجود داشته باشد، مطابقت داشت. ساده.
3. سرحدات 2
پس از آنکه دنیا را با معجون بینظیرش از طنز و آتش جهنم به آشوب کشید، جعبه دنده تقریباً جنون را چند صد درجه افزایش داد و قسط دوم را به همراه آورد راه از نقطه جوش گذشته بود. و تا جایی که به دنبالهها مربوط میشد، Borderlands 2 تقریباً از پسش برآمد. و فقط دور دوم شخصیتها نبود که هیجان را بیشتر کرد. در واقع، همه چیزاز نگاهی تازه به دنیای پاندوران گرفته تا مجموعه ماموریتها و فعالیتهای جسورانهتر - Borderlands 2 آن را مانند شرابی ناب دم کرد، و از زمان تصور سلطنتیاش، هیچ چیز به اندازهی آن به سطح استاندارد نزدیک نشده است.
هر کسی که تا به حال یک بازی به سبک کتابهای مصور را تجربه کرده باشد، هیاهوی این اثر گیرباکس (Gearbox) را درک خواهد کرد. این بازی برای هر سلیقهای چیزی دارد، و به جای فقط یک ژانر، مجموعهای کامل از ژانرها را در بر میگیرد. این بازی برای هر کسی خندهدار است و قطعاً ادای احترامی به مجموعه عجیب و غریب جملات قصار و شوخیهای گیرباکس است. و البته، از نظر گیمپلی روان به خوبی تنظیم شده است و در کل یک اثر هنری اعتیادآور است که همیشه لبخند را به لبان مخاطب میآورد. به طور خلاصه، - این یک راه باورنکردنی برای فقط باز کردن از پیچ با شلیک بیهدف به صورت اشیاء.
۱۰. ولفنشتاین ۲: غول جدید
گذشته از گلولهها و ماشینهای جنگی، ولفنشتاین در طول این چند سال گذشته، روایت جذاب و شخصیتپردازی کلی خود را کاملاً منسجم نگه داشته است. شاید با کنار گذاشتن موارد اخیر Youngblood البته ورود - اما با این وجود سازگار است. و تنها به همین دلیل، انتخاب فقط یک فصل در جدول زمانی آهنگهای پیشگامانه، دقیقاً جایگاهی دستنخورده باقی نمانده است.
اگرچه میتوانیم به راحتی در مورد اینکه کدام بازی داستان و گیمپلی بهتری ارائه داده بحث کنیم، اما در عوض فقط نظر خود را مطرح میکنیم. و در این مورد، ما در مورد The New Colossus صحبت میکنیم، دومین داستان بزرگی که در ادامه فتح سنگین جنگی ویلیام «بیجی» بلازکوویچ محبوب در خطوط مقدم نازیها را به پایان رساند. با نبرد طولانی او در سراسر راهآهن، آسمان و دریا، این سفر تقریباً یک فیلم هالیوودی را در یک بازی ویدیویی خلاصه میکرد و ما را در ردیف اول هر صحنه و مبارزه برجسته قرار میداد. و همینطور بود. خوشگل.
۱. نابودی
بله، البته، همینطور است DOOM... به طور خاصتر، DOOM محصول ۲۰۱۶. و در حالی که میتوانستیم به راحتی تمام بازیهای تحسینشدهی این مجموعه را در این لیست قرار دهیم، پنج نسخه آخر این مقاله را پر کردهاند. - کنار گذاشتن سایر مدعیان حس درستی نمیداد. و بنابراین، از نظر ما، DOOM 2016 است برای ربودن تریبون. حداقل در این مورد. اما اگر شما هم از این نمایش باشکوه و نفسگیر جان سالم به در برده باشید، احتمالاً با من موافق خواهید بود؟ درست است؟
نکتهی عالی در مورد DOOM، به عنوان یک فرنچایز، این است که تقریباً از پسِ دردسر برمیآید. همه چیزو هیچکس واقعاً پلک نمیزند. داستان عمیقی وجود ندارد؟ مشکلی نیست. فقط آن را با نبردها و انفجارهای بیپایان، سلاحهای سنگین و تمامکنندههای وحشیانه پر کنید. دیگر چه چیزی میتوانید بخواهید، درست است؟ این بازی هم پر از محتوای نوستالژیک و هم گیمپلی بسیار رضایتبخش است و سکانس سال ۲۰۱۶ شاید یکی از بزرگترین بازیهای تیراندازی اول شخص ساخته شده برای این مجموعه باشد. راستش را بخواهید، همه آنها شایسته چنین عنوانی هستند. اما در این مورد، ما جایزه را به DOOM 2016 میدهیم.





