بهترین
۱۰ بازی برتر نینتندو سوییچ در تمام دوران

La سوئیچ نینتندو در سال ۲۰۱۷ عرضه شد و بازار کنسولها را کاملاً متحول کرد. نینتندو قدرت را در یک سیستم هیبریدی جمع کرده بود که میتوانستید روی مبل یا در اتوبوس با آن بازی کنید. بیش از ۱۴۰ میلیون دستگاه فروخت و بنابراین، برخی از بهترین بازیهای تاریخ بازی را به ما هدیه داد. از بازیهای جهانباز عظیم گرفته تا بازیهای پلتفرمر، این مجموعه غیرقابل توقف بود. در حالی که اکنون سوییچ ۲ تیتر خبرها را به خود اختصاص داده است، نسخه اصلی هنوز هم شایسته تقدیر است. در واقع، بیایید بهترین بازیهایی را که دوران سوییچ را تعریف کردند، رتبهبندی کنیم. برای شروع، لیست با یک بازی نقشآفرینی محبوب طرفداران شروع میشود.
۱۰. قصههای وسپریا: نسخه قطعی

سوییچ اینجا یک بازی نقشآفرینی کلاسیک را بازسازی کرده است. قصه های Vesperia از سیستم نبرد خطی (Linear Motion Battle System) استفاده میکرد، که در آن نبردها به صورت بلادرنگ (Real Time) رخ میدادند. شما مستقیماً یک شخصیت را کنترل میکردید در حالی که هوش مصنوعی بقیه را مدیریت میکرد. کمبوها، حملات ویژه و جادوها به نرمی جریان داشتند. نسخه قطعی (Definitive Edition) همچنین میانپردههای جدید، شخصیتهای قابل بازی و صداگذاری جدید را اضافه کرد. سبک هنری در سوییچ خودنمایی میکرد، در حالی که داستان مبارزه یوری لاول علیه فساد، طرفداران را مجذوب خود کرده بود. بخش چند نفره به دوستان اجازه میدهد تا اعضای گروه را کنترل کنند و در نتیجه نبردها را به یک درگیری مشارکتی تبدیل کنند.
9. نشان آتش: سه خانه

طرفداران بازیهای استراتژیک اینجا یک شاهکار داشتند. بازی Three Houses به شما اجازه میدهد تا در نقش یک استاد در صومعه گارگ ماخ بازی کنید. شما یک خانه را برای تدریس انتخاب میکردید و در نتیجه، مسیر داستان را شکل میدادید. زمان بین عناصر شبیهسازی اجتماعی و نبردهای تاکتیکی تقسیم میشود. علاوه بر این، ایجاد روابط با دانشآموزان عملکرد آنها را در نبرد افزایش میدهد. با این حال، پیچش پرش زمانی، ریسک را بالا برد. نقشهها برنامهریزی و صبر را آزمایش میکردند و در نهایت به تصمیمات هوشمندانه پاداش میدادند. هر مسیر خانه، خط داستانی متفاوتی داشت، بنابراین انجام چندین بازی ضروری به نظر میرسید. در نهایت، بازی جایگاه خود را به عنوان ... به دست آورد. یکی از بهترین نشان های آتش همیشه.
8. هادس

جادوی مستقل اینجا طلا پیدا کردم. جهنم شما را در کنترل زاگرئوس، پسر هادس، قرار میداد که سعی داشت از دنیای زیرین فرار کند. هر بار دویدن شما را به اتاقهایی با دشمنان و چیدمانهای تصادفی میانداخت. بنابراین، هیچ دو تلاشی حس مشابهی ندارند. نبردها سریع و بیرحمانه باقی ماندند و ترکیبی از نبرد تن به تن، جادو و ضربات سریع بودند. نعمتهای خدایان یونانی دائماً ساختارها را تغییر میدادند و در نتیجه گیمپلی را تازه نگه میداشتند. شکستها هدر نمیرفتند، زیرا هر مرگ ارتقاهایی را به همراه داشت و لحظات داستانی جدیدی را آزاد میکرد. در همین حال، صداپیشگی و سبک هنری بازی، همه چیز را شیک نگه میداشت، در حالی که موسیقی هر مبارزه را هیجانانگیزتر میکرد.
7. عمارت لوئیجی 3

ماریو برادرم بهترین بازیاش را تا الان انجام داد. قصر لوئیجی 3 بازیکنان را در یک هتل جنزده با ۱۷ طبقه منحصر به فرد قرار میداد. هر طبقه حال و هوای خاص خودش را داشت. Poltergust جدید لوئیجی حرکات تهوعآوری داشت، مثل ارواحی که مستقیماً به بدنشان ضربه میزدند. Gooigi، کلون لزج، همچنین معماها را بسیار جذابتر میکرد، زیرا میتوانستید همزمان دو لوئیجی را هدایت کنید. علاوه بر این، ارواح غولها شخصیتهای مختلفی از خود ساطع میکردند که هر کدام به تم طبقه خودشان وابسته بود. حالت های چند نفرهمانند ScareScraper، به دوستان اجازه میداد تا در برابر امواج ارواح متحد شوند. در نتیجه، جذابیت، طنز و حال و هوای ترسناک این بازی، آن را درخشان کرد.
6. Metroid Dread

ساموس با این یکی بازگشتی بیرحمانه داشت. ترس متروید متروید دوبعدی را پس از نزدیک به دو دهه احیا کرد. سیاره ZDR اسرار و قدرتهای جدید را در همه جا پنهان کرده بود. حرکات جدید سر خوردن و دفع حمله، ساموس را سریعتر از همیشه کرد. کاوش مستقیماً به مبارزه گره خورده و شتاب حرکت را حفظ میکند. اما ستارههای واقعی رباتهای EMMI بودند. آنها شما را در مناطق مختلف تعقیب میکردند و مجبور به فرارهای وحشتزده و نبردهای پرتنش میکردند. هر پیروزی به نظر شایسته میآمد. علاوه بر این، داستان به قدرت خام ساموس تکیه داشت و برخی از سردترین میانپردههای این مجموعه را نشان میداد.
5. عبور از حیوانات: New Horizons

زمانبندی این بازی غیرواقعی بود. افق های جدید در سال ۲۰۲۰ عرضه شد و به آسایش میلیونها نفر در دوران قرنطینه تبدیل شد. شما به یک جزیره متروکه نقل مکان میکردید، خانه خود را میساختید و همچنین آن را به هر شکلی که میخواستید تزئین میکردید. ساخت و ساز به شما امکان میدهد چوب، سنگ و آهن را به مبلمان تبدیل کنید. رویدادهای فصلی همه چیز را هیجانانگیز نگه میداشتند. مسابقات ماهیگیری، هالووین و نمایشهای آتشبازی وجود دارد. بخش چند نفره به دوستان اجازه میدهد از جزایر بازدید کنند، اقلام را معامله کنند و طرحهای خود را به نمایش بگذارند. شخصیتها، از ایزابل گرفته تا تام نوک، بار دیگر به نمادهای فرهنگی تبدیل شدند. در نتیجه، بازیکنان صدها ساعت را صرف شکل دادن به جزایر به شهرهای رویایی کردند.
4.Mario Kart 8 Deluxe

هیچ مسابقهدهندهای از این بالاتر نمیرود. ماریو Kart 8 لوکس نسخه Wii U را برداشت، آن را تمیز کرد، با اضافات انباشته کرد و آن را به یک بازی کارتینگ نهایی تبدیل کرد. تمام مسیرهای مسابقه اصلی به علاوه جامهای اضافی و بستههای الحاقی بازگشتند. حالت نبرد با میدانهایی که فقط برای هرج و مرج ناشی از ترکیدن بادکنک ساخته شده بودند، به طور چشمگیری بهبود یافت. آیتمهای کلاسیک مانند Feather برگشتند و به بازیکنان اجازه دادند پرشهای دیوانهوار انجام دهند. بازی همچنین Smart Steering و Auto-Accelerate را اضافه کرد. کمتر بازیای به اندازه این بازی، خنده، خشم و مسابقات پر سر و صدا با دوستان را برمیانگیزد. نه تنها این، بلکه همچنان بر ورزشهای الکترونیکی و لابیهای غیررسمی تسلط دارد. در کل، این بازی نهایی است. مسابقه دهنده ماریو کارت.
3. ادیسه سوپر ماریو

سوپر ماریو ادیسه به بازیکنان زمینهای بازی بزرگی به نام پادشاهی میداد، در حالی که ماریو به گشت و گذار در سراسر جهان میپرداخت. Cappy، دوست کلاهدار ماریو، به شما اجازه میدهد دشمنان و اشیاء را تسخیر کنید. میتوانستید به یک دایناسور، یک گلوله یا حتی یک تاکسی تبدیل شوید. Power Moonها جایگزین ستارهها شدند و صدها ستاره در نقاط هوشمندانه پنهان شدند. گرفتن برخی آسان بود، اما برخی دیگر نیاز به پرشهای ماهرانه و زمانبندی دقیق داشتند. حال و هوای سندباکس مانند ماریو 64 هر پادشاهی، از شهر شلوغ نیو دانک گرفته تا پادشاهی برفی یخزده، تم خاص خود را داشت.
2. The Legend of Zelda: Tears of the Kingdom

اشک پادشاهی جزایر آسمانی و یک منطقه زیرزمینی ترسناک اضافه شد. وسعت اکتشاف دو برابر شد و سیستم ساخت و ساز جدید، توجه را به خود جلب کرد. فیوز به بازیکنان اجازه میداد سلاحها را به هم بچسبانند، در حالی که اولتراهند ماشینهای پرنده، ماشینها و وسایل عجیب و غریب میساخت. برخی از طرفداران حتی مکانیک هم میساختند. معابد با معماهای موضوعی و غولهایی مانند نبرد اژدهای معبد باد بازگشتند. اعماق، حال و هوای بازی را کاملاً تغییر داد. تاریک، خطرناک و پر از خطراتی که سلامتی را تحلیل میبردند، باقی ماند. با این حال، هر شیرجهای حس پاداش میداد.
1. افسانه زلدا: نفس وحشی

نفس از وحشی شما را تقریباً بدون هیچ محدودیتی به Hyrule انداخت. موتور فیزیک به بازیکنان اجازه میدهد مزارع را بسوزانند، روی سپرها موجسواری کنند و دشمنان را با بمب پرتاب کنند. آب و هوا حتی مهم بود؛ سلاحهای فلزی که با رعد و برق برخورد میکردند، بنابراین باید باهوش میماندید. معابد در سراسر نقشه پراکنده شدهاند و جایگزین سیاهچالها میشوند که هر کدام پر از معما هستند. بالا رفتن از تقریباً هر سطحی آزادی واقعی به شما میداد، در حالی که پاراگلایدر کاوش را اعتیادآور میکرد. غولهایی مانند Thunderblight Ganon بازیکنان را تیز نگه میداشت. اگر جسور بودید، میتوانستید غول آخر را درست پس از خروج از آموزش شکست دهید. بازیهای کمی مانند این به کنجکاوی پاداش میدهند.




![10 بازی برتر تیراندازی اول شخص برای نینتندو سوییچ ([سال])](https://www.gaming.net/wp-content/uploads/2025/04/Star_Wars_Dark_Forces_Remaster-400x240.jpeg)
![10 بازی برتر تیراندازی اول شخص برای نینتندو سوییچ ([سال])](https://www.gaming.net/wp-content/uploads/2025/04/Star_Wars_Dark_Forces_Remaster-80x80.jpeg)





