بهترین
رتبهبندی ۵ تا از بهترین اسپینآفهای افسانه زلدا در تمام دوران

افسانه موبایل و کامپیوتر یکی از تأثیرگذارترین فرنچایزهای بازیهای ویدیویی در تمام دوران است که راه را برای افراد بیشماری که تازه به صنعت آمدهاند و متعهد شدهاند که بازیهای نقشآفرینی را به همان اندازه درخشان مانند فتوحات حماسی لینک بر هایرول بسازند، هموار کرده است. از زمانی که این مجموعه برای اولین بار در سال ۱۹۸۶ پا به عرصه گذاشت، نینتندو همچنان شاخههای بیشتری را به قلمرو شکوفای داستانهای خارقالعاده خود اضافه کرده و عملاً آن را به درختی با شاخهها و قوسهای پرفروش بیشماری تبدیل کرده است.
البته، قدرت زیاد، مسئولیت زیاد هم به همراه دارد. و البته کلی اسپینآف، به لطف طرفداران وفادار که تقریباً هر چیزی را که از مسیر کلی نینتندو جرات نفس کشیدن داشته باشد، میبلعند. اگرچه تعداد داستانهای کتاب به هیچ وجه به اندازه داستانهای اصلی آن نیست، اما به اندازهای بوده که بتواند چند شکاف در خط زمانی را پر کند. اما در مورد فصلهای برتر، خب، این سوال دیگری است. سوالی که، صادقانه بگویم، فکر میکنیم ممکن است به آن پاسخ داده باشیم.
۵. روپیلند گلگون تازه چیده شده تینگل
قبل از اینکه نینتندو دست به کار شود و شخصیت پریِ دوستداشتنی را در یکی از عجیبترین بازیهای ویدیویی عاشقانهی تمام دوران قرار دهد، Tingle در واقع یک ماجراجویی مستقل بسیار خوب داشت. البته که از بینقص بودن فاصلهی زیادی داشت، اما به طرز شگفتآوری یک بستهی کامل بود که به طرز غیرمنتظرهای قابل بازی مجدد بود. و در درون آن، یک داستان واقعاً الهامبخش نهفته بود، باور کنید یا نه.
روپیلند گل سرخ Tingle's Freshly-Picked Tingle دنیای خود را حول پری خودخوانده، تینگل، متمرکز کرده بود. پس از قرار گرفتن در مسیری شبیه خرده نان که به بهشتی خیالی به نام روپیلند منتهی میشد، این مرد میانسال شروع به عبور از میان رشتهای از جزایر کرد که هر کدام مملو از موانع و رویاروییها بودند. چیزی شبیه ماجراجوییهای لینک. به نوعیاما از طرف دیگر، نه واقعاً. و با این حال، هنوز هم یک بازی سرگرمکننده روی DS است.
۴. ماجراجوییهای چهار شمشیر
برخلاف نوشتههای مستقل قبلیاش که عمدتاً از یک قهرمان واحد برای روایت داستان استفاده میکردند، ماجراهای چهار شمشیر چهار تا را انتخاب کرد. جالب اینجاست که چهار کلون، که همه آنها از طریق حالت چندلایه بازی قابل کنترل بودند. مشابه نسخههای کلاسیک از بالا به پایین، داستان مشارکتی جای خود را به مجموعهای از جهانها، سیاهچالها و غولها داد که همگی زیر نام تجاری نمادین Hyrulian قرار داشتند.
اگرچه از نظر داستان خیلی طولانی نبود، اما هشت دنیای آن بسیار متفاوت بودند و هر کدام به اندازه دیگری ارزش تکرار داشتند. به علاوه، تا جایی که به بازیهای GameCube مربوط میشود، شاید یکی از بهترینها در زمان خود بود، و همچنین انتخابی مطمئن برای کسانی بود که به دنبال لذت بردن از یک دنیای چند نفره بودند. و با توجه به این واقعیت که در واقع به عنوان چهل و هشتمین بازی برتر این سیستم معرفی شد، نشان میدهد که در دوران اوج خود چقدر تأثیرگذار بوده است.
3. Hyrule Warriors
مدت ها قبل رزمندگان Hyrule به روی کاغذ نوشته شده بود، امگا فورس رزمندگان Kingdom بیشک به خاطر تعیین معیار در ژانر هک اند اسلش شناخته میشد. این فرنچایز که با مبارزات نفسگیر، گیمپلی فوقالعاده سریع و تکنوازیهای طولانی پاور متال ترکیب شده بود، به سرعت به سفیری برای جامعه تبدیل شد و بلافاصله از هر گوشه و کنار صنعت قابل تشخیص بود.
رزمندگان Hyrule به هر چیزی که انتظار داشتیم باشد، و حتی بیشتر. با حضور لینک در راس، به همراه دیگر قهرمانان و شرورهای برجسته هایرول، دنیای محبوب نینتندو به سبک کتابهای درسی جان گرفت، که کاملاً با سبک خاص امگا فورس پشتیبانی میشد. از نظر روایت، به همان اندازه که قوی بود، قدرتمند هم بود. رزمندگان همتایان، و همچنین مبارزات مهیج که به دلایل درست، حس نوستالژیک عجیبی داشت. در مجموع، این یک نسخه فرعی بود که خیلیها میگفتند لازم است. نسخه فرعیای که در سالهای بعد، الهامبخش تعداد بیشماری از علاقهمندان به سبک هک اند اسلش شد.
2. آهنگ Hyrule
Cadence از Hyrule کراساووری مبتنی بر ریتم بود که هیچکس واقعاً نمیدانست به آن نیاز دارد تا اینکه در سال ۲۰۱۹ برای سوییچ منتشر شد. البته مدت زیادی پس از انتشارش، رابطهی نسبتاً سالمی با طرفداران هر دو کنسول برقرار کرد. موبایل و کامپیوتر، و همچنین Crypt of NecroDancerکه بازی از آن به عنوان نوعی کتاب مقدس برای پایه گذاری پایه های گیم پلی خود استفاده کرد.
روی سطح، Cadence از Hyrule این ماجراجویی روگمانند، مکانهای دیدنی معروف دنیای هایرول را در خود جای داده بود. با این حال، در زیر آن، یک موسیقی منتظر بود تا هر بار که با دشمنی روبرو میشدید، از هم بپاشد. در مجموع، این سفر به چیزی فراتر از یک بازی از بالا به پایین که یادآور بازیهای مشابه NES بود، تبدیل شد، تا جایی که به یک تجربه بدیع تبدیل شد که برای روشن نگه داشتن شعله خود به غافلگیریها متکی بود.
1. Hyrule Warriors: Age of Calamity
کمی پس از موفقیت مدل قبلی خود، امگا با افزودن یک لایه رنگ دیگر، به دنبال تقویت این مدل پرچمدار بود. عصر مصیبت خیلی زود دنبال شد و به سرعت خود را به عنوان جانشین شایستهای برای تاج و تخت هک اند اسلش تثبیت کرد. این بازی که با یک ماجراجویی حماسی دیگر بر فراز هایرول همراه شده بود، به نشان کیفیت و همچنین یک اثر قوی تبدیل شد که طرفداران این مجموعه با خوشحالی میتوانستند آن را بپذیرند.
مشابه سلف خود، عصر مصیبت داستان خود را حول نبردهای باشکوه، ارتشهای حریص و دنیایی از غنایم متمرکز کرد. در نتیجه، موبایل و کامپیوتر این اسپینآف در نهایت به یکی از لذتبخشترین سریالهای موجود در کتابخانه تبدیل شد. و برای ثبت در تاریخ، سریالی که بارها و بارها با خوشحالی به سراغش رفتیم، حتی اگر فقط برای تجدید خاطرات لحظات برجستهاش. بدون هیچ پشیمانی.
خب، نظر شما چیست؟ آیا با پنج مورد برتر ما موافق هستید؟ کدام یک از اسپینآفهای زلدا را اینجا قرار میدادید؟ در شبکههای اجتماعی ما به ما اطلاع دهید. اینجا کلیک نمایید یا در نظرات پایین.

